loading...
پاتوق سرا | سرگرمی و تفریحی | دانلود رمان و کتاب
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
راهنمای خرید دفتر مارک کلیپس و محصولات تحریر کلیپس و جامدادی فلزی 0 100 ttmfancy
تابلو چلنیوم الماسی چیست و قیمت آن چگونه تعیین می گردد؟ 0 134 namasign
ترس کودکان از اصلاح در ارایشگاه عوامل و راهکارها 0 130 titohaircut
معرفی خصوصیات یک لوگو شرکتی برتر 0 139 gilmovie
خصوصیات یک لوگو شرکتی برتر 0 133 gilmovie
چالش های سئو در شهر اصفهان و راهکارهای مقابله با آن 0 150 gilmovie
راهکارها و روش‌های تعیین قیمت دستگاه‌های تصفیه آب صنعتی: چگونگی ارزیابی هزینه 0 154 gilmovie
ساخت و طراحی پکیج تصفیه فاضلاب 0 155 gilmovie
ارتقای بهداشت عمومی با استفاده از پکیج تصفیه فاضلاب بهداشتی: روش‌ها، فواید و چالش‌ها 0 165 gilmovie
راهنمای تعمیر پکیج دیواری 0 208 gilmovie
روش های تعمیرات داکت اسپلیت 0 153 gilmovie
استفاده از پکیج‌های دیواری برای زیبایی و حفاظت از دیوارها 0 152 gilmovie
انواع خدمات لوله بازکنی 0 2331 gilmovie
قیمت پکیج تصفیه فاضلاب ویلا 0 2899 gilmovie
نحوه تعیین قیمت پکیج تصفیه فاضلاب کارواش: راهنمایی برای صاحبان کارواش ها 0 2543 gilmovie
پکیج تصفیه فاضلاب بیمارستان 0 2296 gilmovie
پکیج تصفیه فاضلاب مجتمع مسکونی: راهکاری سودمند برای حفظ محیط زیست 0 1951 gilmovie
تصفیه فاضلاب کشتارگاه 0 2210 gilmovie
بررسی قیمت پکیج تصفیه فاضلاب خانگی 0 1737 gilmovie
چگونه نقره اصل و بدل را تشخیص دهیم؟ 0 198 janaaa
رسول رادی بازدید : 533 چهارشنبه 23 اسفند 1391 نظرات (0)

داستانک؛ خوبی ها و بدی ها...

http://rozup.ir/up/patoghsera/Pictures/post.jpg

 برترین ها: دو دوست براي تفريح به ييلاق هاي خارج از شهر رفتند. در بين راه بر سر زمان استراحت اختلاف نظر پيدا کردند و يکي از آن ها در اثر عصبانيت بر روي ديگري سيلي محکمي زد.

آن يکي که سيلي خورده بود سخت آزرده شد، اما بدون آن که چيزي بگويد روي شن هاي کنار رودخانه نوشت: «امروز بهترين دوستم به من سيلي زد.»

سپس راه خود را ادامه دادند و به قسمت عميق رودخانه رسيدند. آن دوستي که سيلي خورده بود پايش لغزيد و نزديک بود با جريان آب به سمت پرتگاهي خطرناک برود که دوستش او را نجات داد.

وقتي نفسش بالا آمد سنگ تيزي برداشت و به زحمت روي صخره اي نوشت: «امروز بهترين دوستم،جانم را نجات داد.»

دوستش با تعجب پرسيد: «چرا آن دفعه روي شن ها نوشتي و اين بار روي صخره؟» ديگري لبخند زد و گفت: «وقتي بدي مي بينيم بايد روي شن ها بنويسيم تا به راحتي با جريان آب شسته شود و وقتي محبتي در حق ما مي شود بايد روي سنگ سختي حک کنيم تا براي هميشه بماند.»

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1497
  • کل نظرات : 124
  • افراد آنلاین : 53
  • تعداد اعضا : 577
  • آی پی امروز : 477
  • آی پی دیروز : 479
  • بازدید امروز : 9,998
  • باردید دیروز : 1,603
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 27,548
  • بازدید ماه : 149,539
  • بازدید سال : 601,644
  • بازدید کلی : 13,018,031