loading...
پاتوق سرا | سرگرمی و تفریحی | دانلود رمان و کتاب
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
تابلو چلنیوم الماسی چیست و قیمت آن چگونه تعیین می گردد؟ 0 30 namasign
ترس کودکان از اصلاح در ارایشگاه عوامل و راهکارها 0 34 titohaircut
معرفی خصوصیات یک لوگو شرکتی برتر 0 40 gilmovie
خصوصیات یک لوگو شرکتی برتر 0 40 gilmovie
چالش های سئو در شهر اصفهان و راهکارهای مقابله با آن 0 54 gilmovie
راهکارها و روش‌های تعیین قیمت دستگاه‌های تصفیه آب صنعتی: چگونگی ارزیابی هزینه 0 64 gilmovie
ساخت و طراحی پکیج تصفیه فاضلاب 0 61 gilmovie
ارتقای بهداشت عمومی با استفاده از پکیج تصفیه فاضلاب بهداشتی: روش‌ها، فواید و چالش‌ها 0 66 gilmovie
راهنمای تعمیر پکیج دیواری 0 116 gilmovie
روش های تعمیرات داکت اسپلیت 0 59 gilmovie
استفاده از پکیج‌های دیواری برای زیبایی و حفاظت از دیوارها 0 61 gilmovie
انواع خدمات لوله بازکنی 0 56 gilmovie
قیمت پکیج تصفیه فاضلاب ویلا 0 67 gilmovie
نحوه تعیین قیمت پکیج تصفیه فاضلاب کارواش: راهنمایی برای صاحبان کارواش ها 0 77 gilmovie
پکیج تصفیه فاضلاب بیمارستان 0 68 gilmovie
پکیج تصفیه فاضلاب مجتمع مسکونی: راهکاری سودمند برای حفظ محیط زیست 0 84 gilmovie
تصفیه فاضلاب کشتارگاه 0 69 gilmovie
بررسی قیمت پکیج تصفیه فاضلاب خانگی 0 77 gilmovie
چگونه نقره اصل و بدل را تشخیص دهیم؟ 0 103 janaaa
هاست دانلود چیست؟ کدام سایت ها باید آن را تهیه کنند؟ 0 134 c0009
رسول رادی بازدید : 395 شنبه 01 تیر 1392 نظرات (0)

 دانلود رمان دیروزی که امروز رفت

رمان ایرانی و عاشقانه دیروزی که امروز رفت | feedback کاربر انجمن نودهشتیا

رمان ایرانی و عاشقانه دیروزی که امروز رفت | feedback کاربر انجمن نودهشتیا نام کتاب : دیروزی که امروز رفت

رمان ایرانی و عاشقانه دیروزی که امروز رفت | feedback کاربر انجمن نودهشتیا نویسنده : س.سپهر feedback  کاربر انجمن نودهشتیا

رمان ایرانی و عاشقانه دیروزی که امروز رفت | feedback کاربر انجمن نودهشتیا حجم کتاب : ۱٫۲۲ مگا بایت

رمان ایرانی و عاشقانه دیروزی که امروز رفت | feedback کاربر انجمن نودهشتیا تعداد صفحات : ۲۴۹

رمان ایرانی و عاشقانه دیروزی که امروز رفت | feedback کاربر انجمن نودهشتیا خلاصه داستان :

مقدمه از زبان نویسنده :

درست ساعت ۲۲:۴۰ روز هفتم اسفند ماه ۱۳۹۰ تو خونه ی خودم هستم و تصمیم دارم تمام ایده های ذهنم رو تو این کتاب پیاده کنم. میخوام اون چیزی که مدتهاست ذهنم رو مشغول کرده ، بنویسم تا شما هم اونو بخونید و از زندگی و چیزایی که اطرافش هست ، درس بگیرید. آره زندگی! همین زندگی دور و بر ما … همین زندگی ای که به نظر ساده میاد. بچه ای ، بعدش بزرگ میشی و میری مدرسه. بعد هم بسته به مذکر و مؤنث بودنت شرایط زندگی برات فرق میکنه. اگه پسر باشی ، بهتره درست رو ادامه بدی و مدرک خوبی بگیری و بری سربازی و بعدش دنبال کار و زن و بچه و الی آخر … اگرم دختر باشی که بازم بهتره درس بخونی و بعدش پدر مادرت یا اگه خدایی نکرده پدر و مادری نیست ، بزرگترات به فکر جهاز واسه ت باشن و اگه هم شوهر جان اجازه فرمودن ، سر کار میری و زندگیتو با شوهرت شروع میکنی و اگه هم نه! که سر کار نمیری و باز هم زندگیتو با شوهرت شروع میکنی! و باز هم اگه نشد ، سعی میکنی زندگی کنی … زندگی کنی … و زندگی کنی!

حالا قضیه ی شوهر و این چیزا بماند … قضیه ای که من میخوام واسه تون تعریف کنم ، همه ش عین حقیقته و فقط در پیش بردن صحنه های داستان از اینکه طرف الان کجاست یا اسمش چیه یا چه وضعیت روحی جلوی طرف مقابلش یا صحنه ای که واسه ش رخ میده داره ، زاده ی ذهنم هست و مابقی درست خود خود خود حقیقته! همون چیزی که در اطراف ما رخ داده یا در حال رخ دادنه!
اول از همه این رو بگم که داستان ، داستان یک زندگی معمولیه. داستان آدم هایی که تو همین کشور خودمون ، تو همین پایتخت خودمون و بهتر بگم تو مرکز شهرمون زندگی میکنن. افرادی به نظر معمولی با یک زندگی ساده و نون بخور نمیری که وضع شون رو بگذرونه. همین چیزی که همگی با تمام وجودمون داریم حسش میکنیم. از بعضی چیزا خوشحال میشن و از بعضی هاش ناراحت. بالاخره زندگی پستی و بلندی زیاد داره … اما …
اما انگار تو این خانواده یه کم پستی هاش بیشتره. یعنی ممکنه گهگاهی یه سری اتفاق بیفته که یا غیر منتظره ست یا اینکه با بدشانسی اتفاق میفته و باز هم کسی انتظارش رو نداره!
طبیعی هم هست. هیچ کس انتظار اتفاق بد رو نداره. حالا اینایی که میگم به این معنی نیست که همه ی داستان بد پیش میره! نه … قسمتهای خوب و خوش هم داریم. اما … دیگه دیگه …
بگذریم. بریم سر وقت داستان. سعی کردم جوری تعریف کنم که قلمم براتون روون باشه و باهاش غریبگی نکنید. لحن داستان هم اول شخص پسر هست.
هم توش تیکه های شاد داره. هم تیکه های عاشقانه داره. هم وارد قسمتهای غمگینش میشیم و هم دعوا به اوجش میرسه و خلاصه همه رقم اتفاق مثل همه ی زندگی های دور و اطرافمون تو این رمان دیده میشه. زندگی ای درباره یک پسر …! پسری از جنس ایران و ایرانی …! پسری که دوست دارد در میان هم نوعانش زندگی کند ……
پس بریم سراغ داستان دیروزی که امروز رفت که به نظرم بهترین عنوانیه که میشه براش گذاشت……

 

رمان ایرانی و عاشقانه دیروزی که امروز رفت | feedback کاربر انجمن نودهشتیا قالب کتاب : PDF

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1497
  • کل نظرات : 124
  • افراد آنلاین : 13
  • تعداد اعضا : 575
  • آی پی امروز : 101
  • آی پی دیروز : 199
  • بازدید امروز : 517
  • باردید دیروز : 1,539
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 4,570
  • بازدید ماه : 27,079
  • بازدید سال : 359,261
  • بازدید کلی : 12,775,648