مدل شیک و زیبا لباس مجلسی و نامزدی سال 92
دانلود رمان نیکیتا
نام کتاب : نیکیتا
نویسنده : redmoon333 کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۱٫۳۲ مگا بایت
تعداد صفحات : ۱۳۰
خلاصه داستان :
دکتر پژمان یک پژوهشگر است که در زمینه هوش مصنوعی افتخارات زیادی کسب کرده است و با ساختن ربات های هوشمند بسیار مورد توجه قرار گرفته است ، دکتر پژمان در زمان دانشجویی به دختری زیبا به نام نیکا دل می بندد ولی نیکا در یک سانحه رانندگی می میرد. در طی سالهای بعد دکتر پژمان در فکر این است که نیکا را دوباره به دنیا بازگرداند بنابراین تصمیم به ساخت ربات پیشرفته ای می گیرد . بارها شکست می خورد ولی موفق می شود ربات انسان نمایی بسازد. دکتر پژمان اسم این ربات را نیکیتا می گذارد و سعی می کند روزش را با او بگذراند. نیکیتا چهره ای شبیه نیکا دارد و یادبودی از عشق گذشته دکتر است ….
قالب کتاب : PDF
دانلود رمان اوج خوشبختی
نام کتاب : اوج خوشبختی
نویسنده : *ریما* کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۱٫۱۷ مگا بایت
تعداد صفحات : ۱۳۰
خلاصه داستان :
پریسای داستان دختریست معمولی از خانواده معمولی که خیلی زود شاهزاده سوار بر اسب رویاهایش را می یابدوتصورش این است که به یک نقطه رسیده به نقطه اوج خوشبختی اما…
قالب کتاب : PDF
دانلود رمان غریبه آشنای من
نام کتاب : غریبه آشنای من
نویسنده : بیسان تیته کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۱٫۴۳ مگا بایت
تعداد صفحات : ۱۴۴
خلاصه داستان :
یلدا دختر یکی یکدونه ی خانواده ی خطیب….چند وقتی میشه که یه ناشناس هرروز صبح به خونه اشون زنگ میزنه و بعد از اون یه شاخه گل رز میذاره دم خونه…..این کار بعد از مدتی دیگه تکرار نمیشه و زندگی یلدا به روال عادی برمیگرده تا اینکه خانواده ی دوست مادرش به دلیل فوت یکی از بچه هاش به ایران برمیگردن و تصمیم میگیرن که اینجا زندگی کنن و آشنایی یلدا با این خانواده مسیر زندگیشو عوض میکنه و اونو به سمت اتفاقات خوب و بد سوق میده………
قالب کتاب : PDF
دانلود رمان غریبه آشنای من
نام کتاب : غریبه آشنای من
نویسنده : بیسان تیته کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۱٫۴۳ مگا بایت
تعداد صفحات : ۱۴۴
خلاصه داستان :
یلدا دختر یکی یکدونه ی خانواده ی خطیب….چند وقتی میشه که یه ناشناس هرروز صبح به خونه اشون زنگ میزنه و بعد از اون یه شاخه گل رز میذاره دم خونه…..این کار بعد از مدتی دیگه تکرار نمیشه و زندگی یلدا به روال عادی برمیگرده تا اینکه خانواده ی دوست مادرش به دلیل فوت یکی از بچه هاش به ایران برمیگردن و تصمیم میگیرن که اینجا زندگی کنن و آشنایی یلدا با این خانواده مسیر زندگیشو عوض میکنه و اونو به سمت اتفاقات خوب و بد سوق میده………
قالب کتاب : PDF
دانلود رمان غرور تلخ
نام کتاب : غرور تلخ
نویسنده : nazi nazi کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۳٫۳۱ مگا بایت
تعداد صفحات : ۴۳۵
خلاصه داستان :
غرور همیشه هم خوب نیس…
غرور باعث شد یک عمر حرف های دلمان را از هم مخفی کنیم تا حتی یک درصد هم به غرورمان لطمه ای وارد نشود…
غرور باعث شد دلباخته ی هم باشیم و بمانیم اما دیگری از حالمان باخبر نشود…
غرور باعث شد عشقمان را راحت به دست رقیبمان بدهیم و خودمان در حسرت یک عشق بسوزیم…
یک غرور تلخ….زندگیمان را جهنم کرد!! درمورد غرور و عشقی که ساکت موند……….
قالب کتاب : PDF
دانلود رمان غرور تلخ
نام کتاب : غرور تلخ
نویسنده : nazi nazi کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۳٫۳۱ مگا بایت
تعداد صفحات : ۴۳۵
خلاصه داستان :
غرور همیشه هم خوب نیس…
غرور باعث شد یک عمر حرف های دلمان را از هم مخفی کنیم تا حتی یک درصد هم به غرورمان لطمه ای وارد نشود…
غرور باعث شد دلباخته ی هم باشیم و بمانیم اما دیگری از حالمان باخبر نشود…
غرور باعث شد عشقمان را راحت به دست رقیبمان بدهیم و خودمان در حسرت یک عشق بسوزیم…
یک غرور تلخ….زندگیمان را جهنم کرد!! درمورد غرور و عشقی که ساکت موند……….
قالب کتاب : PDF
دانلود رمان عشق و دیوانگی
نام کتاب : عشق و دیوانگی
نویسنده : *kolaleh* کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۲٫۱۰ مگا بایت
تعداد صفحات : ۲۵۰
خلاصه داستان :
بازم باید بگم دخترى از جنس همه ى دخترا؟! شاید… دختر قصه ى ما شاید از جنس بقیه ى دخترا باشه… اما مثل بقیه نیست… فقط جنسش از ماست! مثل ما ضعیف نیست! مثل ما نمیشکنه! خیلى مشکل تو زندگى ش داره اما به روى خودش نمیاره! توى این رمان خبرى از اینکه دختره سریع بغض کنه و گریه کنه نیست… مامان بابا ها اونقدرا هم که نشون میدن مهربون نیستن… خبرى از ویلاى شمال نیست! عشق ها همه واقعى نیست! قرار نیست همه تا آخر با هم باشن… شاید اونى که بد به نظر میرسه اونقدرا هم بد نباشه! شاید پسر قصه مون خیلى سنگ دل باشه… شاید عاشق دختر قصه مون نشه! شاید دختر قصه مون قلب مهربونى داشته باشه اما بدجنس به نظر بیاد! شاید اونم دلش محبت واقعى رو بخواد… و خیلى شاید هاى دیگه… اینجا همه دیوونه ان! دیوونه ى زنجیرى!!!!!! چون واسه عاشق شدن باید دیوونه باشى! و واسه دیوونگى باید غرورتو بشکنى!
اصلا بی خیال تو … وقتی نه بدست می آیی و نه دست می شویی از من… بی خیال… من نه گریز دارم از تو ، نه هوای ماندن… اصلا بی خیال عشق… بیا مثل همه دیوانگى مان را بکنیم!….
قالب کتاب : PDF
دانلود رمان دروغ دوست داشتنی
نام کتاب : دروغ دوست داشتنی
نویسنده : norbert کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۰٫۶ مگا بایت
تعداد صفحات : ۶۱
خلاصه داستان :
درباره ی دختریه که یه عشق ۶ ساله رو توی دلش داره و به هیچ وجه هم راضی به گفتنش نیست…..
قالب کتاب : PDF
دانلود رمان دیروزی که امروز رفت
نام کتاب : دیروزی که امروز رفت
نویسنده : س.سپهر feedback کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۱٫۲۲ مگا بایت
تعداد صفحات : ۲۴۹
خلاصه داستان :
مقدمه از زبان نویسنده :
درست ساعت ۲۲:۴۰ روز هفتم اسفند ماه ۱۳۹۰ تو خونه ی خودم هستم و تصمیم دارم تمام ایده های ذهنم رو تو این کتاب پیاده کنم. میخوام اون چیزی که مدتهاست ذهنم رو مشغول کرده ، بنویسم تا شما هم اونو بخونید و از زندگی و چیزایی که اطرافش هست ، درس بگیرید. آره زندگی! همین زندگی دور و بر ما … همین زندگی ای که به نظر ساده میاد. بچه ای ، بعدش بزرگ میشی و میری مدرسه. بعد هم بسته به مذکر و مؤنث بودنت شرایط زندگی برات فرق میکنه. اگه پسر باشی ، بهتره درست رو ادامه بدی و مدرک خوبی بگیری و بری سربازی و بعدش دنبال کار و زن و بچه و الی آخر … اگرم دختر باشی که بازم بهتره درس بخونی و بعدش پدر مادرت یا اگه خدایی نکرده پدر و مادری نیست ، بزرگترات به فکر جهاز واسه ت باشن و اگه هم شوهر جان اجازه فرمودن ، سر کار میری و زندگیتو با شوهرت شروع میکنی و اگه هم نه! که سر کار نمیری و باز هم زندگیتو با شوهرت شروع میکنی! و باز هم اگه نشد ، سعی میکنی زندگی کنی … زندگی کنی … و زندگی کنی!
حالا قضیه ی شوهر و این چیزا بماند … قضیه ای که من میخوام واسه تون تعریف کنم ، همه ش عین حقیقته و فقط در پیش بردن صحنه های داستان از اینکه طرف الان کجاست یا اسمش چیه یا چه وضعیت روحی جلوی طرف مقابلش یا صحنه ای که واسه ش رخ میده داره ، زاده ی ذهنم هست و مابقی درست خود خود خود حقیقته! همون چیزی که در اطراف ما رخ داده یا در حال رخ دادنه!
اول از همه این رو بگم که داستان ، داستان یک زندگی معمولیه. داستان آدم هایی که تو همین کشور خودمون ، تو همین پایتخت خودمون و بهتر بگم تو مرکز شهرمون زندگی میکنن. افرادی به نظر معمولی با یک زندگی ساده و نون بخور نمیری که وضع شون رو بگذرونه. همین چیزی که همگی با تمام وجودمون داریم حسش میکنیم. از بعضی چیزا خوشحال میشن و از بعضی هاش ناراحت. بالاخره زندگی پستی و بلندی زیاد داره … اما …
اما انگار تو این خانواده یه کم پستی هاش بیشتره. یعنی ممکنه گهگاهی یه سری اتفاق بیفته که یا غیر منتظره ست یا اینکه با بدشانسی اتفاق میفته و باز هم کسی انتظارش رو نداره!
طبیعی هم هست. هیچ کس انتظار اتفاق بد رو نداره. حالا اینایی که میگم به این معنی نیست که همه ی داستان بد پیش میره! نه … قسمتهای خوب و خوش هم داریم. اما … دیگه دیگه …
بگذریم. بریم سر وقت داستان. سعی کردم جوری تعریف کنم که قلمم براتون روون باشه و باهاش غریبگی نکنید. لحن داستان هم اول شخص پسر هست.
هم توش تیکه های شاد داره. هم تیکه های عاشقانه داره. هم وارد قسمتهای غمگینش میشیم و هم دعوا به اوجش میرسه و خلاصه همه رقم اتفاق مثل همه ی زندگی های دور و اطرافمون تو این رمان دیده میشه. زندگی ای درباره یک پسر …! پسری از جنس ایران و ایرانی …! پسری که دوست دارد در میان هم نوعانش زندگی کند ……
پس بریم سراغ داستان دیروزی که امروز رفت که به نظرم بهترین عنوانیه که میشه براش گذاشت……
قالب کتاب : PDF
تعداد صفحات : 150